Monday, November 27, 2006
حالا اون دستا کجاست؟

بابک بیات شخصیت ناآشنایی نیست برای مرثیه گویی. قصد مداحی ندارم چون بلد نیستم. در مورد استعداد هنری اش هم بهتره کارشناسان نظر بدن.فقط این پست رو می نویسم چون دلم از رفتنش به درد اومد. همونطور که از رفتن نوذری و ممیز و دیگران به درد اومد.برای اونها مقاومت کردم و چیزی ننوشتم ولی این بار نتونستم.
بابک بیات برای من همیشه شخصیت برجسته ای بوده به طوری که کافی بود نام او در شناسنامه یک فیلم ثبت شده باشه. به طور حتم به دیدن اون فیلم می رفتم چون مطمئن بودم حتی اگر فیلم خوبی نبینم مطمئنا موسیقی باارزشی رو خواهم شنید.
سی دی سکوت سرشار از ناگفته هاست رو ایران جا گذاشتم ولی هنوز هروقت که دلم برای این آلبوم تنگ می شه صدای ضربه های بابک بیات بر روی پیانو و دکلمه احمد شاملو در گوشم جاری می شه.
دل تنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند ، رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند...

زندگینامه بابک بیات



*

Labels:

11:35 PM ساعت

لینک ثابت <

نظرات2
Anonymous Anonymous

سلام رفیق تازه
وبلاگ دوست داشتنی دارین
خوش حالم از این آشنایی به جزیره من هم سر بزنید خوش حال میشم با اجاز تون شما رو به لیست هم جزیره ای هام
اضافه می کنم
http://hanakerdegari.blogspot.com/
 
Anonymous Anonymous

سلام و درود. ..
از رفتن هر تجلی گاهی از هنر،روح وحشت به خود می گیرد...آمدن غم را چاره ای نیست...روحش شاد و آرام..یا حق
  Post a Comment

 
وبلاگ انگلیسی