Thursday, June 01, 2006
امسال تابستان شلوغ و پلوغیه برام. فردا دارم می رم مسافرت. بعد هم که برمی گردم دوست خیلی خیلی عزیزی(خوشبختانه روحش ازینجا خبر نداره که بفهمه چقدر عزیزه) از ایران میاد پیشم. بعد ازون هم که مامان و بابا و خواهر میان. تازه در این بین باید جامو هم عوض کنم که این همه مهمون توش جا بشن. عوض کردن ماشین و گذراندن امتحان ایالت هم بماند. هر روز صبح زیر دوش کارهایی که باید انجام بدم رو مرور می کنم و هر بار به این جمله تکراری "لعنتی، این رو هم یادم رفته بود" می رسم. وقتی آدم بخواد تمام امور زندگی شو یکه و تنها بچرخونه همین می شه دیگه. به هر حال همه اینها باعث می شه این وبلاگ هم بالاجبار یه استراحتی بکنه.
7:31 AM ساعت

لینک ثابت <

نظرات5
Anonymous Anonymous

This comment has been removed by a blog administrator.
 
Anonymous Anonymous

ای کاش واقعا میشد استراحتی کرد
 
Anonymous Anonymous

bebin aziz hormate khodeto nigah dar va doro bar mana va turk ha nagard hagge mana edame na zendan tohin ba ye turk yani tuhin be hame azat mikham ziyad doro bare in masale nagardi chon be zararet tamoom mishe
YAKAM0Z963
 
Anonymous Anonymous

اگه آدم گاهی فراموش کار نبود که این همه کار و گرفتاری داغونش می کرد
 
Blogger Sadegh Jam

فكر كنم اين فراموشي‌ها از خوشحالي باشه!

تابستون خوبي براتون آرزو ميكنم.
  Post a Comment

 
وبلاگ انگلیسی