Sunday, April 10, 2005
The Upside of Anger
سينماي آمريکا اين روزها همچنان به اکران فيلمهاي متوسط ادامه مي ده. ديروز فيلم بالاترين قسمت خشم رو ديدم . فيلم خوش ساخت و خوبيه و در مقايسه با فيلمهاي الان يه شاهکار به حساب مي آد. به نظر من هاليوود بايد يه فکري به حال اکران بهاريش بکنه. بالاترين قسمت خشم در مورد وارد شدن يک قهرمان سابق بيس بال (کوين کاستنر) به زندگي پر دردسر يک زن وچهار دخترشه که همسرش ظاهرا اونها رو رها کرده و با منشي سوئدي خودش به سوئد رفته. مادر خانواده(تري) که بعد از رفتن شوهرش الکلي و عصبي شده زندگي خودشو کاملا از هم پاشيده مي بينه. به جز مشخص شدن خودکشي شوهر تري در آخر فيلم به دليل از دست دادن کارش، تقريبا هيچ اتفاق خاص ديگه اي در فيلم نمي افته. تمام فيلم حول مسائل و مشکلات اين خونواده ميگذره. بهترين مشخصه فيلم هم به نظر من همين فيلمنامه غير هاليووديشه. از پيشنهاد ازدواج قهرمان داستان به زن فيلم و يا پايان خوش در اين ساخته به ظاهر هاليوودي هيچ خبري نيست. کوين کاستنر با بازي در اين فيلم بعد از ۱۵ سال(با گرگها مي رقصد) دوباره به همه يادآوري مي کنه بازيگر خوبيه. اگه از ديدن فيلمهاي کليشه اي هاليوود خسته شدين و هوس ديدن يه فيلم اجتماعي کردين ديدن اين فيلمو بهتون پيشنهاد مي کنم. البته فيلم فقط در لس آنجلس و نيو يورک اکران شده. اين فيلم انقدر ساده س که ديالوگ خاصي توش نداره براي نوشتن
سکانس خوب: صحنه آخر فيلم جايي که تري و بچه ها روي يک نيمکت نشستن و دني ميخواد به زور کنار تري بشينه
سکانس بد: سکانس عروسي، جايي که گروه موزيک آهنگ
Girl, You'll Be a Woman Soon
رو اجرا مي کنن.
مايک بايندر عملا با انتخاب اين آهنگ به منتقدا اعلام آتش مي کنه. استفاده از موزيکي که در يک فيلم ديگه تاريخي شده چيزي مثل خودکشي مي مونه.ا

Labels:

9:27 AM ساعت

لینک ثابت <

نظرات0
Post a Comment

 
وبلاگ انگلیسی