Sunday, April 09, 2006
دوروزیه که در سفرم. هتلمون توی شهریه که جمعیتش 28 هزار نفره. این شهرهای کوچیک عالم خودشونو دارن. مخصوصا وقتی برای چند روز از یه شهر بزرگ و پر از هیاهو میری یه شهر کوچیک اثرش از ده تا آرام بخش بیشتره. خیلی جالب بود امروز صبح قبل از این که برم دنبال کارام گفتم یه دوری توی شهر بزنم. کم تر از ده دقیقه کل شهر رو گشتم وهمه جارو دیدم. اینجایی که هستیم حدود 30 مایل(تقریبا 50 کیلومتر) تا سان فرانسیسکو فاصله داره و من دارم ثانیه شماری میکنم که تا قبل برگشتم فرصتی گیر بیاد و این مروارید غرب آمریکا رو ببینم. امیدوارم فردا کارام زودتر تموم شه برسم یه سری برم چون شبش هم دارم برمی گردم. از اتفاقات جالب دیگه این سفر بحث حدودا دوساعته ام با یک سرباز آمریکایی که دوسالی توی کره جنوبی خدمت می کرده بود. من تمام تلاشم رو کردم که قانعش کنم جنگ عراق اشتباه بود و اون هم تمام تلاشش رو کرد که منو قانع کنه جنگ کار لازمی بود و جالب این که هیچ کدوممون هم نتونستیم طرف مقابل رو قانع کنیم. شاید بعدا راجع به این بحث مفصل نوشتم چون حرفهایی که این سرباز سابق(می گفت راننده تانک بوده!) می زد تاحدودی نشون می داد چجوری دولت آمریکا ارتششو شستشوی مغزی می ده و می فرسته سراسر دنیا که اکثرشون صداشون در نمیاد که مثلا ما برای چی باید الان در گینه بیسائو باشیم!(می گفت هرجا که سربازهای آمریکایی هستن اگر اونجا رو ترک کنن جنگ راه میافته)توضیحات بیشتر در پستهای بعدی.
راستی کم کم با این قالب عصر حجری خداحافظی کنین که به زودی تغییرات جدی در این مکان صورت خواهد گرفت!
2:03 AM ساعت

لینک ثابت <

نظرات2
Anonymous Anonymous

دوستی گفت : چرا با اینکه فارسی بلدیم ,حرف همدیگرو نمی فهمیم؟
 
Anonymous Anonymous

safare sanfransisco ham pas mikhay beri , ba amoo asdolah miri ya tanha ?

unja rafti maro ham az doa faramush nakon , ke safaris bas khatereangiz ;)
  Post a Comment

 
وبلاگ انگلیسی