از چند صد سال پیش که جنبش فمینیسم بوجود اومد فعالین این جنبش همواره در تلاش بودند تا حقوق اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی برابر با مردها رو برای زنها بدست بیارن. حتی در دیکشنری ها هم معنی اصلی واژه فمینیسم به همین صورت تعریف شده: تئوری برابری حقوق زن و مرد. عمر فمینیسم در ایران شاید به صد سال هم نرسیده باشه ولی چیزی که مسلمه اینه که فعالین حقوق زنان در حال حاضر رقم قابل توجهی رو به خودشون اختصاص دادن. با این حال ایران همچنان جزو کشورهایی به حساب میاد که کوچکترین حقوق زنان درش نادیده گرفته می شن. مواردی چون نداشتن حق طلاق ، عدم برابری دیه زن و مرد وغیره. متاسفانه در این چند سال اخیر که سازمان های مدافع حقوق زنان فعال تر شده اند بازهم پیشرفت چشمگیری در این زمینه دیده نشده.
این روزها بحثی در محیط اینترنت پیش اومده که چند روزیه فکرمنو به خودش مشغول کرده: پیشنهاد کمیته حقوقی مرکز فرهنگی زنان به خانمهای ایرانی برای گنجاندن هفت شرط در قباله ازدواج.
به چند دلیل نمی خواستم وارد این بحث بشم. دلیل اول اینکه در این مدت به این نتیجه رسیدم که بحثهایی که در اینترنت مطرح می شه در اکثر موارد فراتر از همین محیط مجازی نخواهند رفت و فقط قشر خاصی که شاید ده بیست درصد جمعیت کل کشور رو تشکیل می دن مخاطبین این بحثها هستند.
دلیل دوم این بود که از نظر من این طرح با اشکالاتی که به خصوص در بندهای آخرش وجود داره به سرانجامی نخواهد رسید. پس باز هم دلیلی برای نقد طرحی که زمینه اجرایی نداره وجود نداشت(حتی در میان وبلاگ نویسهای زن هم آنچنان استقبالی ازش نشد)
ولی امروز با خوندن مطلب خورشید خانم که دعوت کرده به نقد و ارائه راهکار، تصمیم گرفتم برداشت خودم رو در مورد این هفت شین و بخصوص دو بند آخر که به نظرم ایرادات اساسی دارن بنویسم.
حق انتخاب مسكن و تعيين شهر يا محلي كه زندگي مشترك در آنجا ادامه پيدا كند با زوجه خواهد بود.
شاید اگر کمیته حقوقی مذکور نیم نگاهی به معنای واژه فمینیسم می کرد هیچ وقت شرط رو به این گونه نمی نوشت. چطور می شه که برای حقوق مساوی مبارزه کرد ولی در صدور قوانین جانبداری کرد؟ من توضیحات بعضی دوستان رو در این مورد خوندم ولی بازهم قانع نشدم. گفته شده که این بند برای پشتیبانی از شرط سوم(زوجه حق ادامه تحصيل تا هر مرحله اي كه لازم بداند و در هر مكان و محلي كه ايجاب نمايد مخير است.)آورده شده چون به فرض اینکه زن در دانشگاهی خارج از شهر محل سکونت قبول بشه با استناد به ماده1114 حقوق مدنی که مرد در آن حق تعیین محل سکونت رو داره می تونه زن رو از ادامه تحصیل منع کنه.
همونطور که می بینید در همین بند سه ذکر شده که در هر مکان و محلی که ایجاب نماید...
حال سوال اینه که چرا بازهم یک شرط دیگه برای پشتیبانی این شرط ذکر شده. آیا حقوق مدنی زورشون بیشتر از این شروط ازدواجه؟ اگر بله که پس با توجه به قوانین مردسالارانه ما کل این هفت شرط خود به خود بیفایده تلقی می شن. اگر جواب سوال منفی است که پس شرط سوم خودش به طور کامل قوه دفاعی داره.
اگر در آينده زوجين داراي فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از كشور نيازي به اذن پدر ندارند.
مهمترین چیزی که در نوشتن این شروط در نظر گرفته نشده اینه که ازدواج یک چیز دو طرفه است. قوانین ایران باعث شده که این مسئله یک طرفه بشه. حال برای تصحیح این قوانین آیا باید شروطی یک طرفه منظور بشه؟
من به جای تکرارگفته های دیگران ، لینک دوستانی که در این مورد نظر دادند رو آخر این مطلب می گذارم که خودتون بخونید و قضاوت کنید. ولی دوست دارم پیشنهاد خودم رو در این مورد بنویسم چون فکر می کنم این طرحی که داده شده طرح خوبیه و با مقداری اصلاح می تونه تا حدودی به احقاق حقوق زنها کمک کنه.
اجرا و احقاق هر هفت بند به صورت همه گیرآنچنان عملی به نطر نمیاد و متاسفانه دوستان خواسته اند که یک نوردبان 10 پله ای رو در یک قدم بالا برن. مطمئنا شروطی چون حق خروج از کشور زمانی که زن حتی حق طلاق نداره الان جای بحث نداره(بد نیست برای وضع یک سری قوانین که درصدد همه گیر کردنش هستیم به دایره ای فراتر از دوستان و آشنایان خومون نگاه کنیم) در عین حال من فکر می کنم زن با داشتن حق طلاق می تونه به خیلی از خواسته های دیگه اش که در این هفت شرط لحاظ شده برسه.
از دید من دو شرط داشتن حق طلاق به هرطریق(بخشش یا اخذ مهریه) و همچنین تقسیم مساوی تمام دارایی زن ومرد(که بعد از ازدواج به دست اومده) هنگام طلاق جزو الزامی ترین حقوقیه که بهتره هنگام عقد در قباله قید بشن.
با ثبت شدن این دوشرط به نظر من مرد قدرت زورگویی اش رو به مقدار زیادی از دست می ده(اشکال از جایی شروع می شه که مرد می دونه زن در مقابل زورگویی اش کاری نمیتونه بکنه) مثلا شوهر با علم به دو شرط قید شده در قباله ازدواج دیگر قادرنیست که بدون دلیل زن رو از ادامه تحصیل یا کار کردن منع کنه. شاید این سوال مطرح بشه که در این صورت همه راه ها به طلاق ختم میشه. جوابش خیلی ساده است: اگر مردی انقدر زورگو و غیر منطقی باشه که مثلا با درس خوندن زنش مخالفت کنه آیا زنی پیدا می شه که بخواد با چنین مردی همچنان زندگی کنه؟
تقسیم مساوی اموال هم که امروز در اکثر کشورهای پیشرفته انجام میشه یکی از الزامی ترین حقوقیه که زنهای ایرانی باید داشته باشن و من شخصا کاملا بااین مورد موافقم چون به چشم خودم دیدم زنهایی رو که فقط به دلیل نیاز مالی با شوهرانشون زندگی می کردند و با اینکه در گرفتن طلاق مشکلی نداشتند ترس از امرار معاش اونهارو مجبور به ادامه زندگی با زوجشون می کنه.
در مورد حضانت فرزندان شخصا نمی دونم چه راهی درسته فقط این رو می دنم که گرفتن حضانت مطلق از مرد و سپردن بدون چرای این حق به زن هم راه حل درستی نیست. در اکثر کشورها مادر حضانت بچه های کوچک رو به عهده داره و پس از اون تصمیم با کودکه که انتخاب کنه با کدام یک از طرفین می خواد زندگی کنه. شاید بشه چنین شرطی رو(مختار بودن کودک در انتخاب البته بعد از یک سن مشخص) به شروط ازدواج اضافه کرد.
در آخر این رو هم اضافه کنم که از دید من احقاق حقوق زنان در ایران همانند دموکراسی یک شبه به نتیجه نمی رسه. مشکلات این چنینی که در فرهنگ ما رسوخ کردند نیاز به عملکرد صحیح و برداشتن قدمهای سنجیده و عقلایی دارن. هر تصمیم اشتباه و یا نسنجیده ای ممکنه نتیجه معکوس به بار بیاره.
امیدوارم این نوشته که فقط به نیت نقد مطلب عنوان شده بود توهین به کسی تلقی نشه. بدون شک دوستانی که این طرح رو جمع آوری کردند هدفی جز احقاق حقوق پایمال شده زنان ندارند (و به همین خاطر با روی باز از نقدهای احتمالی استقبال کردن) و هدف و نیت من هم چیزی غیر از این نیست.
مطالب مرتبط:
هفت شین ازدواج را امضا کنید: شروط ضمن عقد
شروط ضمن عقد به جای مهریه / گفتگو با زهره ارزني
شين اول (حق طلاق)
شين دوم (حق سفر)
هفت شین کجکی
هفت شين مرد ستيزانه
شروط ضمن عقد مردانه نیست شما مردانه فکر می کنید
"هفت شین" سایت زنستان و شین هشتم پیشنهادی پویا
با وبلاگ نمی شه انقلاب کرد ولی...
اندر حكايت هفت شين!
هفت شین برابری
نظم سابق و نظم لاحق
در نقد مطلب صورتک
شین هشتم: فاشیسم
هفت شین
الاکلنگ قانون
نقدی بر هشت شرط زنستان
این روزها بحثی در محیط اینترنت پیش اومده که چند روزیه فکرمنو به خودش مشغول کرده: پیشنهاد کمیته حقوقی مرکز فرهنگی زنان به خانمهای ایرانی برای گنجاندن هفت شرط در قباله ازدواج.
به چند دلیل نمی خواستم وارد این بحث بشم. دلیل اول اینکه در این مدت به این نتیجه رسیدم که بحثهایی که در اینترنت مطرح می شه در اکثر موارد فراتر از همین محیط مجازی نخواهند رفت و فقط قشر خاصی که شاید ده بیست درصد جمعیت کل کشور رو تشکیل می دن مخاطبین این بحثها هستند.
دلیل دوم این بود که از نظر من این طرح با اشکالاتی که به خصوص در بندهای آخرش وجود داره به سرانجامی نخواهد رسید. پس باز هم دلیلی برای نقد طرحی که زمینه اجرایی نداره وجود نداشت(حتی در میان وبلاگ نویسهای زن هم آنچنان استقبالی ازش نشد)
ولی امروز با خوندن مطلب خورشید خانم که دعوت کرده به نقد و ارائه راهکار، تصمیم گرفتم برداشت خودم رو در مورد این هفت شین و بخصوص دو بند آخر که به نظرم ایرادات اساسی دارن بنویسم.
حق انتخاب مسكن و تعيين شهر يا محلي كه زندگي مشترك در آنجا ادامه پيدا كند با زوجه خواهد بود.
شاید اگر کمیته حقوقی مذکور نیم نگاهی به معنای واژه فمینیسم می کرد هیچ وقت شرط رو به این گونه نمی نوشت. چطور می شه که برای حقوق مساوی مبارزه کرد ولی در صدور قوانین جانبداری کرد؟ من توضیحات بعضی دوستان رو در این مورد خوندم ولی بازهم قانع نشدم. گفته شده که این بند برای پشتیبانی از شرط سوم(زوجه حق ادامه تحصيل تا هر مرحله اي كه لازم بداند و در هر مكان و محلي كه ايجاب نمايد مخير است.)آورده شده چون به فرض اینکه زن در دانشگاهی خارج از شهر محل سکونت قبول بشه با استناد به ماده1114 حقوق مدنی که مرد در آن حق تعیین محل سکونت رو داره می تونه زن رو از ادامه تحصیل منع کنه.
همونطور که می بینید در همین بند سه ذکر شده که در هر مکان و محلی که ایجاب نماید...
حال سوال اینه که چرا بازهم یک شرط دیگه برای پشتیبانی این شرط ذکر شده. آیا حقوق مدنی زورشون بیشتر از این شروط ازدواجه؟ اگر بله که پس با توجه به قوانین مردسالارانه ما کل این هفت شرط خود به خود بیفایده تلقی می شن. اگر جواب سوال منفی است که پس شرط سوم خودش به طور کامل قوه دفاعی داره.
اگر در آينده زوجين داراي فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از كشور نيازي به اذن پدر ندارند.
مهمترین چیزی که در نوشتن این شروط در نظر گرفته نشده اینه که ازدواج یک چیز دو طرفه است. قوانین ایران باعث شده که این مسئله یک طرفه بشه. حال برای تصحیح این قوانین آیا باید شروطی یک طرفه منظور بشه؟
من به جای تکرارگفته های دیگران ، لینک دوستانی که در این مورد نظر دادند رو آخر این مطلب می گذارم که خودتون بخونید و قضاوت کنید. ولی دوست دارم پیشنهاد خودم رو در این مورد بنویسم چون فکر می کنم این طرحی که داده شده طرح خوبیه و با مقداری اصلاح می تونه تا حدودی به احقاق حقوق زنها کمک کنه.
اجرا و احقاق هر هفت بند به صورت همه گیرآنچنان عملی به نطر نمیاد و متاسفانه دوستان خواسته اند که یک نوردبان 10 پله ای رو در یک قدم بالا برن. مطمئنا شروطی چون حق خروج از کشور زمانی که زن حتی حق طلاق نداره الان جای بحث نداره(بد نیست برای وضع یک سری قوانین که درصدد همه گیر کردنش هستیم به دایره ای فراتر از دوستان و آشنایان خومون نگاه کنیم) در عین حال من فکر می کنم زن با داشتن حق طلاق می تونه به خیلی از خواسته های دیگه اش که در این هفت شرط لحاظ شده برسه.
از دید من دو شرط داشتن حق طلاق به هرطریق(بخشش یا اخذ مهریه) و همچنین تقسیم مساوی تمام دارایی زن ومرد(که بعد از ازدواج به دست اومده) هنگام طلاق جزو الزامی ترین حقوقیه که بهتره هنگام عقد در قباله قید بشن.
با ثبت شدن این دوشرط به نظر من مرد قدرت زورگویی اش رو به مقدار زیادی از دست می ده(اشکال از جایی شروع می شه که مرد می دونه زن در مقابل زورگویی اش کاری نمیتونه بکنه) مثلا شوهر با علم به دو شرط قید شده در قباله ازدواج دیگر قادرنیست که بدون دلیل زن رو از ادامه تحصیل یا کار کردن منع کنه. شاید این سوال مطرح بشه که در این صورت همه راه ها به طلاق ختم میشه. جوابش خیلی ساده است: اگر مردی انقدر زورگو و غیر منطقی باشه که مثلا با درس خوندن زنش مخالفت کنه آیا زنی پیدا می شه که بخواد با چنین مردی همچنان زندگی کنه؟
تقسیم مساوی اموال هم که امروز در اکثر کشورهای پیشرفته انجام میشه یکی از الزامی ترین حقوقیه که زنهای ایرانی باید داشته باشن و من شخصا کاملا بااین مورد موافقم چون به چشم خودم دیدم زنهایی رو که فقط به دلیل نیاز مالی با شوهرانشون زندگی می کردند و با اینکه در گرفتن طلاق مشکلی نداشتند ترس از امرار معاش اونهارو مجبور به ادامه زندگی با زوجشون می کنه.
در مورد حضانت فرزندان شخصا نمی دونم چه راهی درسته فقط این رو می دنم که گرفتن حضانت مطلق از مرد و سپردن بدون چرای این حق به زن هم راه حل درستی نیست. در اکثر کشورها مادر حضانت بچه های کوچک رو به عهده داره و پس از اون تصمیم با کودکه که انتخاب کنه با کدام یک از طرفین می خواد زندگی کنه. شاید بشه چنین شرطی رو(مختار بودن کودک در انتخاب البته بعد از یک سن مشخص) به شروط ازدواج اضافه کرد.
در آخر این رو هم اضافه کنم که از دید من احقاق حقوق زنان در ایران همانند دموکراسی یک شبه به نتیجه نمی رسه. مشکلات این چنینی که در فرهنگ ما رسوخ کردند نیاز به عملکرد صحیح و برداشتن قدمهای سنجیده و عقلایی دارن. هر تصمیم اشتباه و یا نسنجیده ای ممکنه نتیجه معکوس به بار بیاره.
امیدوارم این نوشته که فقط به نیت نقد مطلب عنوان شده بود توهین به کسی تلقی نشه. بدون شک دوستانی که این طرح رو جمع آوری کردند هدفی جز احقاق حقوق پایمال شده زنان ندارند (و به همین خاطر با روی باز از نقدهای احتمالی استقبال کردن) و هدف و نیت من هم چیزی غیر از این نیست.
مطالب مرتبط:
هفت شین ازدواج را امضا کنید: شروط ضمن عقد
شروط ضمن عقد به جای مهریه / گفتگو با زهره ارزني
شين اول (حق طلاق)
شين دوم (حق سفر)
هفت شین کجکی
هفت شين مرد ستيزانه
شروط ضمن عقد مردانه نیست شما مردانه فکر می کنید
"هفت شین" سایت زنستان و شین هشتم پیشنهادی پویا
با وبلاگ نمی شه انقلاب کرد ولی...
اندر حكايت هفت شين!
هفت شین برابری
نظم سابق و نظم لاحق
در نقد مطلب صورتک
شین هشتم: فاشیسم
هفت شین
الاکلنگ قانون
نقدی بر هشت شرط زنستان
ولي من هم مانند شما احساسم بر اين هست كه نيت دوستان خير بوده و اميدوارم شرايط عادلانه براي زنان ما فراهم شود.
محمودرضا جان نقد خیلی خوبی نوشتی خیلی لذت بردم. چون فقط ایرادهای حقوقی گرفتی به این طرح. من هم امیدوارم بقیه به جای جبهه گرفتن از این نقد ها استفاده کنن
من هم اميدوارم با كمك هم بتونيم اين شرايط را طوري پيشنهاد بدهيم كه آدم هاي بيشتري قبولش كنن.
آری برادر ما بی غیرتیم زیرا:
به مواد غیرعادلانه قانون اساسی تن میدهیم که برعلیه مادران خواهران همسران و دخترانمان تدوین شده.
به زنان حق حضانت اطفال خود را نمیدهیم.
وقتی زنان ما حق بلاشرط طلاق ندارند.
زنان ما حق مسافرت (اخذ گذرنامه) ندارند.
زنان ما حق اشتغال ندارند.
سهم الارث دختران ما نصف بسران است.
وقتی به زنان حقوقدان جامعه مان حق قضاوت نمی دهیم.
وقتی زنان ما حق ادای شهادت ندارند.
ما بی غیرتیم زیرا در ریشه کنی قوانین متضاد باحقوق انسانی زنان مستحکم نیستیم.
ما بی غیرتیم زیرا دختران باکره را برای بسران بکارت دریده میخواهیم.
آری ما بی غیرتیم که همزمان با زیرباگذاری حقوق نیمی از جامعه مان تظاهر به آزادی خواهی می کنیم.
آری برادر ما هنوز غیرت لازم برای استقرار دموکراسی و تامین حقوق انسانی همگانی را فراهم نداریم.
شش سال بیش د رسفری به شیراز شعارهای ناب محمدی که با رنگ سیاه بر دیواره های تاریخی ارگ زندیه نوشته شده بود نظرم را جلب کرد. متن یکی از شعارها چنین بود: (مردان با غیرت زنان با حجاب دارند). این شعار اثرهای گوناگونی برمن گذارد و نخستین عکس العمل به آن چند خط بالا بود.
فرقی ندارد چه فرد یا گروهی این (شین) ها را شروع کرده باشد. حکایت مرغ و تخم مرغ شده.
هر فرد مسولی وظیفه دارد با زنان ایران برای رسیدن به حقوق انسانی همگام شود.
تامین حقوق انسانی زنان ضمانت استقرار دموکراسی واقعی در ایران.
امیر نورمندی
در مورد واگذاری حضانت به مادر این قانون به زحمت میتونه برای نگه داری کودک به مادر کمک کنه! درقانون دو تا بحث حضانت و ولایت کودک رو داریم که ولایت قهری است. یعنی ولایت به پدر تعلق دارد و به هیچ شکلی حتی با درخواست و پافشاری پدر از اون سلب نمیشه و اگر حضانت با همه چون و چراهاش به مادر سپرده بشه تنها به معنی زندگی کودک با مادر هست و نه سرپرستی کودک!
این شروط شاید در روح خودشون برابری خواهانه نباشند اما در ایران و در برابر حمایت تام قانون از مردان چیزکی هستند که شاید از زن دفاع کند و بودنشون از نبودنشون بهتریه!
در مورد محل زندگی میخواستم چیزی رو گوشزد کنم! انتخاب محل زندگی توسط زن فقط به زن کمک میکنه که بتونه انتخاب کنه که "خودش" کجا زندگی کنه و نه همسرش!
در حالت عادی مرد میتون همسرش رو مجبور کنه در محل ایکس ساکن بشه و خودش هنوز ازادی داره هر جایی زندگی کنه! در صورت گنجاندن این شرط این حق به هر کدام جداگانه اعطا میشه تا محل زندگی خودشون ور تعیین کنند!
گرچه معتقدم زندگی دوپاره در این مورد چیز دلچسبی نیست ولی از اجبار یک طرف برای زندگی در یک محل به خصوص بهتره!
طبیعتاً همه ما ترجیح میدادیم این حقوق طبیعی و ذاتی بودند و نه اینکه در قانون، بلکه در تربیت فردی افراد جامعه گنجانده شده بودند.ولی چه کنیم که قانون دست و پای مارا بسته است و ما فقط داریم با یک انگشت کوچولو روی وزنه سبکتر ترازوی عدالت نیرو وارد میکنیم و هنوز عقبیم.
مهر فوری
مهر رنگی
مهر برجسته
مهر جیبی
مهر لیزری
مهر ژلاتینی
مهر خاتم