زمستان است

Tuesday, September 13, 2005

اگر شما با هزار ذوق و شوق برای سفرتون یه دوربین حسابی با لنز حرفه ای می خریدین و کلی عکس با سوژه های جالب می گرفتین و موقع برگشتن در راه فرودگاه دوربینتونو مي دزديدن چه حالی پیدا می کردین؟ خب ، من الان همون حال رو دارم . ا

خیلی کار هست که باید انجام بدم و مهمترینش نقل مکان به لس آنجلسه. جالبه همیشه از این شهر بدم میومد و الان مجبورم توش زندگی کنم. دیگه کاملا به این مثل معروف از هرچی بدت بیاد سرت میاد ایمان آوردم. اگه خواستین حالمو بگیرین بهم بگین لس آنجلسی!ا

خیلی وقت بود از سیاست دور بودم و الان که بر گشتم دارم خودم رو آپديت مي کنم. اخبار اين روزها هم که چيزي از جک کمتر نداره خوندشون آدم رو سرحال مياره. مثلا پيشنهاد طرح مهرورزي با بندگان خدا(انگار با کلمه بشر هم اينا مشکل دارن) ناسزا گويينماينده مجلس به وزير خارجه آمريکا به خاطر قصد سلام کردن به احمدي نژاد در سازمان ملل و بالاخره حذف کلمه «جمهور» توسط رييس محترم «جمهور» و عنوان جديد دولت اسلا مي براي قوه مجريه که اولين دستاورد دولت جديده(اميدوارم به لطف و قوه الهي دولت بعدي اين کلمه اضافي «دولت» و «ي» آخر رو هم برداره که ما يه باره بشيم خود اسلام!)ا

ايران که بودم به نمايشگاه دوسالانه مجسمه سازي رفتم که فوق العاده بود. چند تا از عکساشو توي سايت فليکر گذاشتم که مي تونين اينجا ببينين. يکي از بچه هاي مجسمه سازي نحوه ساختن مجسمه ها رو که مي گفت و اينکه با چه امکاناتي اينارو مي سازن به آدم همزمان حس شگفتي و افسوس دست مي داد. بعد که نمايشگاه تموم شد تو خبرها خوندم بهروز دارش برنده جايزه اول نمايشگاه تصميم داره به دليل بزرگ بودن مجمسش و نداشتن فضاي نگه داري اون رو از بين ببره.ا

10:51 PM ساعت

لینک ثابت <

نظرات8