Tuesday, July 31, 2007
خداحافظ شوالیه
"احساس می کنم پدر فیلمهایم هستم. بچه هایت رو به دنیا می آوری. آنها برای خودشان بزرگ می شوند و هر کدام به راه خود می روند. هر از چند گاهی همگی دور هم جمع می شویم. دیدن دوباره آنها همیشه برایم لذت بخش است." اینگمار برگمان

اینگمار برگمان معروف به شاعر سینما روز سی ام جولای در منزل شخصی اش در جزیره فارو در گذشت. برگمان یکی از معدود کارگردانان سینماست که با توجه به مذمون مذهبی فیلمهایش ستایش شده اکثریت هنرمندان سینماست بطوریکه وودی آلن که همیشه دید طعنه آمیز و طنزآمیزی به دین و مذهب داشته جزو بزرگترین ستایشگران برگمان و سینمای او قرار داره. آلن در یکی از مصاحبه هایش عنوان می کنه که اینگمار برگمان بزرگترین(و نه یکی از بزرگترین) هنرمند سینما از آغاز اختراع این صنعت تا کنونه.
صحبت کردن درباره انسانهای بزرگ جزو سخت ترین کارهاست. برای همین ترجیح می دم به جای کلمات قسمتی از فیلم مهر هفتم ( که یکی از معروف ترین سکانسهای آثار برگمان هم هست) رو اینجا بگذارم. سکانسی که شوالیه برای اولین بار با مرگ ملاقات می کنه:



Labels:

11:02 PM ساعت
0نظر <
لینک ثابت <

Wednesday, July 04, 2007
تولدی دیگر
اينجا به کلی يخ زده. دستهای من هم. بیشتر از سه ماهه که از اينجا دورهستم. نه اينکه موضوعی برای نوشتن نباشه که خود سفرنامه ايران به تنهایی هرروزش ده ها خط برای نوشتن داشت.

دليل اصلی اين غيبت اين بود که چند وقتی است به اين نتيجه رسيدم که بهتره بيشتر بخونم تا اين که فکر نوشتن باشم.
اما برگرديم به سفر ايران. بزرگترين ره آورد اين سفر آغاز زندگی مشترکی بود که از ششم ارديبهشت امسال کلید خورد. تجربه ای شیرین و متفاوت از هرنوع تجربه قبلی در زندگی. چیزی شبیه به دوباره متولد شدن و دوباره تجربه کردن و آموختن.

دوست دارم بیشتر از سفر ایران بنویسم که هنوز هم دارم با خاطرات خوش این سفر زندگی می کنم. از دوستی هایی که شکل گرفت. از تجربه های شیرین و در عین حال بامزه ازدواج به سبک ایرانی و همین طور از برخوردهای روزانه ام با مردم عادی.
این نوشته کوتاه رو به عنوان دست گرمی می نویسم به امید این که یخ های زمستانی این وبلاگ دراین گرمای تابستان باز بشن.

ممنون از همه دوستایی که در این مدت مرتب به اینجا سر می زدند و دست خالی می رفتند.




11:44 PM ساعت
7نظر <
لینک ثابت <

 
وبلاگ انگلیسی