Sunday, April 03, 2005
(پيش در آمد (۴
اين آخرين پيش درآمديه که مينويسم . ميخوام زودتر شروع کنم به نوشتن عادي.
عجب کرميه اين کرم نوشتن. فکرشو نمي کردم اينجوري باشه! از يه دوست ديگه هم خواستم باهام همکاري کنه که البته هنوز معلوم نيست. اينم حسن ختام برنامه در مورد اسم وبلاگ. بعدا در موردش بيشتر حرف مي زنم:


مسيحاي جوانمرد من ! اي ترساي پير پيرهن چركين

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوي ، در بگشاي

منم من ، ميهمان هر شبت ، لولي وش مغموم

منم من ، سنگ تيپاخورده ي رنجور

منم ، دشنام پست آفرينش ، نغمه ي ناجور

نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بيرنگ بيرنگم

بيا بگشاي در ، بگشاي ، دلتنگم

حريفا ! ميزبانا ! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزد

تگرگي نيست ، مرگي نيست

صدايي گر شنيدي ، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگزارم

حسابت را كنار جام بگذارم

چه مي گويي كه بيگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟

فريبت مي دهد ، بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست

حريفا ! گوش سرما برده است اين ، يادگار سيلي سرد زمستان است



مهدي اخوان ثالث
3:57 AM ساعت

لینک ثابت <

نظرات0
Post a Comment

 
وبلاگ انگلیسی